به گزارش خبرگزاری «حوزه»، طلبه شهید محمد محسنی آستانی کسی بود که وقتی برخی به بهانه درس های حوزه، او را از رفتن به جبهه منع می کردند، پاسخ می داد: امروز همه باید به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان پاسخ دهیم و راه سعادت بخش امام حسین(ع) را ادامه دهیم.
تولد و تحصیل
طلبه شهید محمد محسنی آستانی سال 1364 ش در یک خانواده متدین و در حوالی شهر نکاء مازندران به دنیا آمد.
انگیزه های والای مذهبی او را در سال دوم راهنمایی به سمت تحصیل در حوزه علمیه سوق داد. او ابتدا در حوزه علمیه رستمکلا نزد آیت الله ایازی(ره) بخشی از مقدمات را خواند و پس از مدتی عازم مشهد شد و در آنجا ادامه تحصیل داد.
روش اخلاقی
محمد از کودکی به رعایت شریعت گرایش داشت. کمی که بزرگ تر شد، به نماز اول وقت اهمیت می داد و زیاد روزه می گرفت. در مراسمات دینی و انقلابی حضور مؤثر و فعالی داشت و با صدای زیبایش جلوه خاصی به محافل می داد.
وظیفه شناسی
بری محمد درس های حوزه بهانه خوبی برای نرفتن به جبهه نبود، او می دانست که اگر امثال او نروند، نه دینی می ماند و نه حوزه ای، لذا در سال 1365 ش از طرف لشکر سرافراز 25 کربلا عازم مناطق جنگی شد و پس از حدود سه ماه از حضور سبزش، دچار جراحت شیمیایی شد. او پس از مجروحیت مدتی خود را با کتاب ها سرگرم کرد، ولی پرنده جانش آرام نداشت و سودای مناطق جنگی در سر داشت.
پروانه شهادت
وصیت نامه شهید محسنی، گویای معرفت و بصیرت او به راه خمینی کبیر است. او می دانست که مقاومت تنها جواب برای یاوه گویی های شیاطین جهان است.
او عاقبت در سال 1365 در کربلای چهار در منطقه امّ الرصاص به آرزوی شیرین خود، یعنی شهادت نائل آمد و پروانه جانش کشته شمع شهادت شد.
جسد مطهر شهید پس از 15 سال به زادگاهش منتقل و دفن شد.
کلماتی از شهید
من با امام خمینی میثاق بسته ام و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند، دست از او نخواهم کشید.
313/60